دروغ و نیرنگی بدون واسه دل عاشق من بد نام و ننگی بدون
نمی تونم ببخشمت دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم خشکیدی بریدمت
چیزی نگو لیاقتت عشق مقدسم نبود
حس می کنم نبودی و بودنت هم یه قصه بود
در آرزوی .......................
تقدیم به یگانه ام....................
من مرده ام ...............
در گورستان تاریکی مدفونم
کسی حتی بر مزارم گذر نمی کند
آیا فرا خواهد رسید آن زمان که اسرافیل بر صور خود بدمد
از خاک غفلت سربرآرم ؟
و ببینم آنچه نادیدنی است ؟
ماندن جایز نیست
احیایی دیگر باید
امید است که تن مرده خویش را زندگی بخشم .......
تقدیم به عزیزترین کسم.........
تقدیم تو باد ای ........
خورشید دوباره غروب کرد و تو نیامدی ....................
در این غروب و تنهائی ام تا عبد منتظرت خواهم ماند..............
من در این ساعت ودر تمام ساعات خواسته ام که بیا ئی ................
..........یا مهدی ادرکنی..........
با ساعت قلبی دلم منتظرت می مانم..
این دل من
این دل کوچک من
که از آسمانها پهناور تر است
چنان سرگشته است که هرگز درون سینه ام آرام نمی گیرد
من اگر چه تمام زندگی ام نشیب و فراز ناکامی است
اما من آن کوهم که تل ام هنوز فتح نشده
مرا به لحظه های شگفت کودکی بازگردان
می خواهم به دنبال قناری ها بدوم
آن گاه که ...
ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس می کنی
به خاطر بیاور
که زیبایی شهاب ها از شکشتن قلب ستارگان است!!!
سلام
عزیزم
بابا خیلی خال کردم
خوب بود
سلام
باور کن عالی بود
سلام
قشنگ و زیبا.
موفق باشی.
سلام
سینا راه افتادی خوب می نویسی.خوش باش
بای
سلام سینای عزیز
عالی بود
موفق باشی
سلام وبلاگ جالبی داری موفق باشی در پناه حق
سینا جان وبلاگت واقعا عالیه
سینا
واقعاُ اوکی